نویسندهی مقاله که عبارات خود را با عنوان «تهمت ازدواج با محارم» شروع کرد، سعی بر آن داشت تا جواز ازدواج با محارم را تُهمتی ناروا به فرقهی بهائیت، معرفی کند. از اینرو نویسندهی این مقاله، در مقام پاسخ به شبههی ازدواج با محارم در فرقهی بهائی مدعی شد: «از جمله تهمتهايی که به آئين بهايی زده میشود، تهمت روا بودن ازدواج با محارم، غير از زن پدر است... تحريم ازدواج با محارم در ديانت بهائی بسيار قاطعانهتر و جدّیتر از همهی اديان گذشته است... حضرت عبدالبهاء در پاسخ کسانی که ممکن است عدم ذکر طبقات ديگر محرّمات در کتاب اقدس را بمعنای جواز ازدواج با محارم تلقّی کنند، توضيح میفرمايند که اين عدم ذکر بمعنای جواز نيست...».[1]
با توجه به این اظهارات، اکنون سعی داریم با مراجعه به متون بهائی، به جواز یا حرمت ازدواج با محارم در بهائیت، پی ببریم. البته باید توجه داشت که اثبات مسئلهی جواز ازدواج با محارم در بهائیت، دلیل وقوع علنی آن در کشورمان نیست.
در ابتدا آنچه سبب گمان به حلیت ازدواج با محارم میشود، حکم کتاب اقدس حسینعلی نوری است که در آن آورده شده: «قَد حُرّمَت عَلیکُم أزواجَ آبائکُم إنَّا نَستَحییَ أن نَذکُر حُکم الغِلمان [2]؛ زنهای پدرانتان بر شما حرام است و ما حیا میکنیم که حکم پسرها (همجنس بازی) را ذکر کنیم». اما از آن جهت که با مشاهدهی تمامی فقرات کتاب اقدس، هیچ دلیلی بر حرمت ازدواج با سایر محارم نمییابیم؛ گمان ما به جواز چنین ازدواجی در بهائیت، محکمتر میشود. ولی این سردرگمی آنجا از بین میرود که عبدالبهاء، اصلی را در آیین بهائیت مطرح میکند که تا حدود زیادی شبهات در این مسئله را برطرف میسازد: «عدم ذکر در الواح الهی، نفس جواز است؛ زیرا منهی از نصوص استنباط میشود».[3] بنابراین، ازدواج با سایر محارم (غیر از زن پدر) که در الواح حسینعلی نوری ذکر نشده، دلالت بر جواز دارد؛ چرا که اگر حرام میبود، لزوماً باید ذکر میشد.
حسینعلی نوری که گویا با صدور چنین حکمی تحت فشار اذهان عمومی قرار میگیرد، بازهم صراحت کافی را در خصوص تحریم ازدواج با سایر محارم، به خرج نمیدهد و نهایتاً در کتاب ملحقات اقدس، حکم ازدواج با محارم را از سر خود برمیدارد: «کلیه مسائل مربوط به ازدواج با أقارب (محارم) به بیتالعدل راجع است».[4] اما سؤالی که در اینجا مطرح میشود اینست که چرا پیامبرخواندهی بهائیان، به ابتداییترین وظیفهی خود عمل ننموده و از پاسخ قطعی به حکم ازدواج با سایر محارم تفره میرود؟!
بسی جای تعجب است که نهاد رهبری بهائیان (به عنوان آخرین منبع پاسخگویی در این مسئله)، زمان را برای صدور حکم قطعی در این خصوص نامناسب میداند و حکم آن را به اختیار پیروان میگذارد: «ازدواج با أقارب (محارم) به عهده خود نفوس (اشخاص) شده است و آن معهد أعلی، هنوز موقعیت را برای صدور قوانین تکمیلی راجع به ازدواج با أقارب، مقتضی نمیداند».[5] ملاحظه نمودیم که نهاد رهبری بهائیت نیز در این خصوص تفره رفته و با ارائهی پاسخی دوپهلو و زیرکانه، هم ازدواج با محارم را برای بهائیان حلال و هم از انتقادات واردهی منتقدین به بهائیت، جلوگیری به عمل میآورد.
نویسندهی بهائی این مقاله، مدعی شد که هرچند ازدواج با سایر محارم در بهائیت، در کتاب اقدس ذکر نشده، اما سایر آثار حسینعلی نوری، بر ممنوعیت ازدواج با سایر محارم تأکید دارند. جالب است بدانیم که نویسندهی این مقاله در مطالب بسیار طولانی و پرحاشیهی خود، هیچ سندی برای ادعای مذکور نیاورده و تنها به گفتهی عباس افندی (عبدالبهاء) در خصوص چرایی ممنوعیت ازدواج با محارم بسنده میکند. اما از آنجا که عباس افندی نزد بهائیان، حق تشریع احکام را نداشته و تنها مبیّن احکام است [6]، هیچ کلامی از او پذیرفته نیست.
در نتیجه، با اندکی انصاف میتوان دریافت که با در نظر داشتن منابع معتبر بهائی، ازدواج با محارم در این مسلک حلال بوده و انتساب این حکم به بهائیت، نه تُهمتی بیدلیل، بلکه مستندی عجیب و تلخ است.
دو دیدگاه کاربران نسبت به این بحث را در انتها عینا می آوریم .
پینوشت:
[1]. به نقل از کانال: پاسخ به سؤالات در مورد دیانت بهایی.
[2]. حسینعلی نوری، اقدس، 180 صفحهای با ملحقات، بیجا: بینا، بیتا، ص 104.
[3]. عبدالحمید اشراق خاوری، مائده آسمانی، بیجا: مؤسسهی ملی مطبوعات امری، 129 بدیع، ج 2، ص 42.
[4]. حسینعلی نوری، اقدس (ملحقات)، نسخهی الکترونیکی، ص 194.
[5]. شوقی افندی، انوار هدایت، بیجا: بینا، بیتا، ص 487.
[6]. ر.ک: محمد حسینی نصرتالله، قاموس کتاب اقدس، استرالیا: مؤسسهی سنچری پرس، چاپ نخست، 2008، ص 474.
دیدگاهها
1396/01/01 - 01:55
از اون استدلال های ضعیف بود .من بهایی نیستم ولی استدلال ضعیف شما رو میشه ضد شیعه و اسلام و همه ادیان بکار برد! در اسلام تفسیر قرآن داریم .. یعنی تمام احکام و آیات صراحتا همه چیز در آن بیان نشده و ما هم از سیره کمک میگیریم و هم از عقل و مابقی .. خب مساله ای جدید پیش آمده که فقط قابل رجوع به عقل است .. بیاییم بگوئیم چون در قرآن مستقیم نیامده یعنی قرآن ناقص است! یا چون حدیث معتبر نداریم . کلا استدلالی که میکنیم و بقیه رو باهش نقد میکنیم خوبه بررسی کنیم ببینیم اون استدلال زیر و روی خودمون رو هم نقد میکنه یا نه!
1396/01/01 - 21:08
سلام. مثل اینکه مقاله رو تا انتها مطالعه نفرمودین. چرا که پاسخ سؤال شما در این مقاله، داده شده است. اما جوابی به صورت مختصر: پیامبرخواندهی بهائیان از اولین وظیفهی خود که پاسخ به سؤال مردم باشه تفره رفته و اون رو به بیتالعدلی که قراره سالها بعد تشکیل بشه، مراجعه میده. سؤال: تکلیف بهائیان در اون مدت چی بوده؟! نکتهی بعدی اینه که بیتالعدل هم در پاسخ به جواب این سؤال، موضع صریحی از خودش اعلام نمیکنه و به عهدهی مکلفین میزاره (یعنی زیرکی به خرج میده). یا این حال چه مانعی محکمی از ازدواج با محارم در بهائیت موجوده؟! با این پیش فرض که عبدالبهاء صراحتاً گفته: هر مسئلهای که در الواح حسینعلی حکمش نیومده، ارتکابش جایزه... اما اینکه بهائیان الان چنین کاری میکنن یا نه، محل بحث ما نیست. بلی؛ تمام مسائل حکمش توی قرآن نیومده، اما وظیفهی پیامبران اقتضا میکنه وقتی سؤالی ازشون پرسیده میشه پاسخ بدن، نه اینکه پاسکاری کنن. قیاستون کاملاً مع الفارقه